بازیگرانی در نقش مردمان افغانستان
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۷۹۴۱۴
نورا هاشمی، مهتاب کرامتی، حسین یاری، الناز شاکردوست، لادن مستوفی، مسعود رایگان، محسن تنابنده، نادر فلاح، ندا جبرئیلی و پدرام شریفی از جمله بازیگرانی هستند که در نقش مردم افغانستان در سینما و تلویزیون نقش آفرینی کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، درباره زندگی مردم همسایه کشورمان، افغانستان تا به امروز فیلمهای متعددی ساخته شده است و به جز بازیگران افغان، بازیگران ایرانی مختلفی هم دراین فیلمها بازی کردهاند که برای باورپذیرتر کردن نقشهایشان تلاش فراوانی کرده و چالشهای سختی را برای نقش آفرینی بهتر پشت سر گذاشتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به بهانه اکران فیلم «آخرین تولد» جدیدترین فیلم با موضوع مردم افغانستان که در آن تعدادی از بازیگران ایرانی هم به ایفای نقش پرداختهاند، به مهمترین فیلمهایی که با این موضوع ساخته شده است نگاهی کردهایم و بازی ۱۰ بازیگر ایرانی را در این فیلمها را بررسی کردهایم؛ از فیلم «عروس افغان» و نقش آفرینی «نورا هاشمی» و «حسین یاری» تا فیلم «مزار شریف»، با بازی «مهتاب کرامتی» در این نوشتار مرور و معرفی شده است.
نورا هاشمی
فیلم: عروس افغان
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
در فیلم «عروس افغان» که درباره آن نوشتیم، «گلاب آدینه» و «نورا هاشمی» در نقش مادر و دختری افغانستانی ایفای نقش میکردند. «گلاب آدینه» نقش مادری ناشنوا را داشت که برای بیان حرفهایش آنها را در دفترچهای مینوشت بنابراین دیالوگ خاصی نداشت اما «نورا هاشمی» در نقش «سیاهموی» سعی کرده بود با تمرین زیاد روی این گویش مسلط شود.
ماجرا از بُعد دیگر از این قرار بود که «گلمحمد» و «سیاهموی» به هم علاقهمند میشدند و «گلمحمد» برای اینکه بتواند شیربهای او را تأمین کند به پاکستان سفر میکرد تا سخت کار کند. در این بین به «گل محمد» خبر میدادند «سیاهموی» ازدواج کرده است اما وقتی او برمیگردد و می بیند «سیاهموی» در انتظارش مانده و با وجود سختیهای زیادی که کشیده، ازدواج نکرده است.
حسین یاری
فیلم: عروس افغان
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
«حسین یاری» در فیلم «عروس افغان» نقش مرد جوانی به نام «گلمحمد» را دارد که به دختری علاقهمند شده و برای پرداختن پول شیربهای او به پاکستان رفته تا کار کند و پول دربیاورد. زمانی که او با دست پر برمیگردد متوجه میشود که این دختر قرار است با فرد دیگری ازدواج کند.
حالا پدر عروس از او طلب میکند که دوبرابر شیربها را بیاورد تا دخترش را به او بدهد! «یاری» در این فیلم، نقش جوان سربهزیر و سختکوش و عاشقپیشه افغانستانی را کاملاً باورپذیر از آب درمیآورد و تسلط خوبی روی گویش افغانستانی دارد و هنگام صحبت کردن مخاطب احساس نمیکند که دارد یک بازیگر ایرانی را میبیند. او بهخوبی با این زبان خو گرفته است.
«حسین یاری» زمان بازی در این فیلم، بهعنوان یک بازیگر قابل قبول سینما جا افتاده بود و این نقش، دستاورد جدیدی برایش نداشت.
مسعود رایگان
فیلم: گلچهره
کارگردان: وحید موسائیان
فیلم درباره «اشرف خان» مالک سینمای کابل است؛ سینمایی که مدتهاست به خاطر جنگهای داخلی تعطیل است و حالا قصد دارد آن را مجدداً بازگشایی کند اما اجازه چنین کاری به او داده نمیشود.
«وحید موسائیان» قصد داشته از بازیگر افغان برای این نقش استفاده کند اما در نهایت به «مسعود رایگان» رسیده و خودش معتقد است بهترین گزینه برای این نقش بوده است. «رایگان» تلاش زیادی برای رسیدن به این زبان و گویش انجام داده و نقشش را به خوبی ایفا میکند. «اشرف» یکی از نقشهای متفاوت رایگان بود اما جایزهای نصیبش نکرد.
لادن مستوفی
فیلم: گلچهره
کارگردان: وحید موساییان
«لادن مستوفی» هم در «گلچهره» یکی از بهترین بازیهایش را به نمایش میگذارد. او با گریم، شباهت زیادی به زنان افغان پیدا کرده است اما بازیاش با کلیشههای رایج از زنان افغان تفاوت دارد. او یک دکتر است و در راه بازگشایی سینما به «اشرفخان» و سایرین کمک میکند اما در نهایت نمیتواند مقابل ظلم ایستادگی کند. او تسلط بسیار خوبی روی زبان دارد و حتی لحظهای هم احساس نمیکنیم که از قالب یک زن افغانستانی خارج شده است.
از میان بازیگرانی که در این فیلم ایفاگر نقش افغانستانیها بودند، «مستوفی» بیشترین تسلط را روی این گویش دارد و بازی موفقی به نمایش میگذارد. «لادن مستوفی» در بیستونهمین جشنواره فیلم فجر برای این نقش، نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد اما جایزهای نصیبش نشد.
نادر فلاح
فیلم: چند متر مکعب عشق
کارگردان: جمشید محمودی
از بین بازیگران ایرانی که در نقش افغانستانیها ایفای نقش کردهاند، «نادر فلاح» یکی از بهترینهاست. از آن جایی که خیلی از مخاطبان پیش از این فیلم، او را نمیشناختند گمان میکردند که برادران «محمودی» از بازیگر افغانستانی دعوت به همکاری کردهاند. در این فیلم، «عبدالسلام»، مهاجر افغان است که به همراه دخترش در حلبیآباد زندگی میکند. او از یک طرف نگران آوارگی و از طرف دیگر، نگران دخترش است. او تمام تلاشش را میکند تا جلوی ارتباط دخترش با یک پسر ایرانی را بگیرد.
«فلاح»، تسلط بسیار زیادی روی گویش افغانی دارد و حتی در اوج عصبانیت هم از این تسلط کاسته نمیشود.
محسن تنابنده
فیلم: شکستن همزمان ۲۰ استخوان
کارگردان: جمشید محمودی
«محسن تنابنده» در فیلم «شکستن هممان ۲۰ استخوان» نقش بزرگ یک خانواده افغانستانی را بازی میکند که از یک طرف مجبور است خرج خانواده را تأمین کند و از طرف دیگر باید برای مشکل کلیه مادرش کاری انجام دهد. او با یک چالش بزرگ مواجه میشود.
تنها کسی که میتواند به مادرش کلیه بدهد خودش است اما بهدلیل بیماری، ممکن است این پیوند به خودش آسیب وارد کند. رفتار «تنابنده» و چالش درونیاش در مواجهه با این مشکل، بسیار موفق از آب درآمده است.
او بهقدری در ایفای این گویش تسلط دارد که مخاطب فراموش میکند مشغول تماشای بازی بازیگری است که پیشتر او را دیده است. یکی از نقاط قوت فیلم، بازی «تنابنده» است. او برای این فیلم از هشتمین جشنواره فیلم استرالیا و جشنواره فیلم دیورامای هندوستان، جایزه گرفت.
ندا جبرئیلی
فیلمها: «مردن در آب مطهر» و «هفتونیم»
کارگردان: نوید محمودی
«ندا جبرئیلی» در یکی از اپیزودهای فیلم «هفت و نیم» به کارگردانی «نوید محمودی»، نقش یک دختر افغانستانی را بازی کرد. بعد از آن بود که «محمودی» برای فیلم «مردن در آب مطهر» مجدداً او را برای نقش «ستاره»، دختری افغانستانی انتخاب کرد.
جبرئیلی در «مردن در آب مطهر» نقش «ستاره» دختر افغانستانی را دارد که در کشور خودش شرایط مناسبی برای زندگی ندارد و تصمیم به مهاجرت میگیرد. او شرایط تحصیل و کار ندارد و مجبور است با برادرش در حاشیه شهر زندگی زندگی سختی را بگذراند. «جبرئیلی» سعی کرده علاوه بر تسلط روی لحن، تصویر دختری را از طبقه سنتی جامعه بازنمایی کند و بازیاش در این موقعیت کاملاً باورپذیر شده است. او برای بازی در این نقش در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر، نامزد دریافت سیمرغ شد.
پدرام شریفی
فیلم: آخرین تولد
کارگردان: نوید محمودی
«پدرام شریفی» در فیلم «آخرین تولد» «نوید محمودی» نقش مردی افغانستانی به اسم «فهیم» را دارد. او با «ثریا» زندگی میکند. او با شروع جنگ و بالا گرفتن التهابها تلاش میکند تا جایی که میتواند «ثریا» و دوستانش را آرام کند و با کار کردن چندبرابر در روز به هموطنهایش کمک کند. میزان حضور «شریفی» در فیلم به اندازه «الناز شاکردوست» نیست اما تأثیر زیادی روی روند داستان فیلم دارد. «شریفی» تلاش زیادی برای تسلط روی این گویش انجام داده و تا حد زیادی موفق به نظر میرسد. بازی او به خصوص در سکانسهای ملتهب، باورپذیر از آب درآمده است.
الناز شاکردوست
فیلم: آخرین تولد
کارگردان: نوید محمودی
«الناز شاکردوست» هم در فیلم «آخرین تولد» نقش زنی افغانستانی را دارد که روزگاری خبرنگار بوده و با رسانههای مختلف همکاری میکرده است. در روز ورود طالبان، نگران موقعیت خودش، همسرش و دوستانش میشود و تلاش میکند هرطور شده از آنها حمایت کند. او و دوستان هنرمندش به فکر مهاجرت میافتند.
در واقع «ثریا» شخصیتی است که ما به همراه او اتفاقهای افغانستان را بعد از روی کار آمدن طالبان مرور میکنیم؛ تنها شخصیتی که حضورش تا پایان در فیلم حفظ میشود. «شاکردوست» تسلط زیادی روی گویش افغانی دارد و علاوه بر ایفای نقش در جایگاه زنی عاشق، نگرانی و التهاب خاص این موقعیت را به درستی ایفا کرده است.
مهتاب کرامتی
فیلم: مزارشریف
کارگردان: حسن برزیده
«مزار شریف» درباره فاجعه شهدای دیپلمات در مزار شریف است و «مهتاب کرامتی» در نقش زن افغانستانی جنگزده و شجاع ایفای نقش میکند. گفته شده پیش از شروع تولید فیلم، «کرامتی» ایفای این نقش را به تست گریم زن افغانستانی روی صورتش منوط کرده و گفته بود اگر چهرهاش به آنها شباهت پیدا نکند حاضر به بازی نیست. درباره تسلط «مهتاب کرامتی» روی زبان و گویش افغانستانی، اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد.
عدهای معتقدند او به خوبی توانسته است از پس ایفای آن بر بیاید و عدهای دیگر کاملاً مصر هستند که بازی «کرامتی» با ظاهری مغایر با یک زن افغان و با لهجهای ناکارآمد، جزو ضعفهای غیر قابل انکار فیلم «مزار شریف» است. «کرامتی» در جشنواره فیلم فجر، نامزد دریافت سیمرغ هم نشد و بازیاش آنطور که باید در ذهنها باقی نماند.
کد خبر 695956منبع: ایمنا
کلیدواژه: محسن تنابنده مهتاب کرامتی حسین یاری لادن مستوفی الناز شاکردوست افغانستان ابوالقاسم طالبی وحید موسائیان استرالیا هندوستان مزارشریف نوید محمودی مسعود رایگان سینما و تلویزیون بازیگران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق الناز شاکردوست مهتاب کرامتی جشنواره فیلم نوید محمودی لادن مستوفی آخرین تولد نورا هاشمی عروس افغان ایفای نقش حسین یاری مزار شریف زن افغان سیاه موی گل محمد فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۷۹۴۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz